کد مطلب:231750 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:263

از کتاب نوادر
1 - بزنطی گوید: از حضرت رضا علیه السلام پرسیدم مردم در معرفت و شناخت از نزد خود می توانند كاری انجام دهند؟ فرمود: از پیش خود نمی توانند بلكه احتیاج به معرف دارند.

گفتم در شناخت برای آنها ثوابی هست؟ فرمود: با فضل و كرم خود به آنان ثواب می دهد همان طور كه با فضل و احسان خود به آنان معرفت عطا می كند.

2 - بزنطی گوید: از امام رضا علیه السلام پرسیدم قانع و معتر چیست؟ فرمود قانع به آن كسی می گویند: كه هر چه به او می دهی قناعت می كند معتر آن فقیری است كه بدون سؤال باید چیزی به او داد.

و نیز گوید: حضرت صادق علیه السلام فرمود: اگر از حضرت رسول صلی الله علیه و آله در مورد مروان بن محمد سؤالی شود حضرت رسول از خلافت او اظهار بی اطلاعی می كند یعنی نام او در زمره ملوك و خلفاء نیست: و حضرت رسول از وی خبر نداده است.



[ صفحه 809]



حضرت صادق، باقر، و سجاد و حسین و حسن و علی علیهم السلام گفتند، به خداوند سوگند ما همه آیات قرآن را كه در كجا نازل شده و در چه موردی فرود آمده می دانیم، و همه اخبار و حوادثی كه تا روز قیامت پیش خواهد آمد در علم ما هست، و لیكن باز همه ی امور در دست خداست و او بعضی اخبار و حوادث را تبدیل می كند و محو و اثبات در دست پروردگار می باشد.

3 - بزنطی گوید: از حضرت رضا علیه السلام پرسیدم باغهای هفت گانه چه شد و داستان آنها از چه قرار است.

فرمود: باغهای هفت گانه از حضرت رسول صلی الله علیه و آله مانده بود و پیغمبر اكرم در حیات خود از درآمد این باغها مهمان خود را پذیرائی می كرد و پاره ای از احتیاجات لازم خود را از این محل بر می داشت و پس از آن هم آنها را وقف كرد كه در مصارف عمومی و موارد ضروری مسلمانان خرج شود.

بعد از درگذشت حضرت رسول صلی الله علیه و آله عباس آمد و در مورد آن باغها با فاطمه سلام الله علیها مخاصمه كرد، علی علیه السلام و دیگران شهادت دادند كه پیغمبر اكرم آنها را وقف كرده است، و آن باغها عبارت بودند از دلال، و عواف، و حسنی، و صافیه، و مال ام ابراهیم، و میثب، و برقه.

4 - بزنطی گوید: از حضرت رضا علیه السلام پرسیدم فرج در چه وقت پیش خواهد آمد؟ فرمود: حضرت صادق از پدرانش روایت كرده كه نخستین علامات فرج در سال یكصد و هشتاد و پنج خواهد بود. در سال یكصد و نود اعراب زمام خود را از دست خواهند داد، و در سال یكصد و هفتاد و نه سختی روی خواهد آورد.

سپس فرمود مگر مشاهده نمی كنی كه بنی هاشم با خانواده و فرزندان خود



[ صفحه 810]



از جای كنده شدند.

در سال دویست خداوند مشیت خود را انجام می دهد گفتم قربانت گردم بفرمائید در سال دویست چه پیش آمدی خواهد شد؟ فرمود اگر بنا بود به دیگری اطلاع بدهم به شما هم اطلاع می دادم و لیكن می دانید كه موقعیت شما در نزد من روشن است و اگر خداوند بخواهد چیزی را اظهار كند بندگان هر چه بخواهند آن را اخفاء كنند قدرت پیدا نخواهند كرد.

راوی گوید عرض كردم قربانت گردم در سال اول از قول پدرت نقل كردی كه سلطنت بنی فلان در فلان وقت معین سپری خواهد شد و برای فلان قبیله دیگر حكومت و سلطنتی نخواهد بود.

فرمود آری من این مطلب را گفتم، گفت پس هر گاه حكومت آنها منقضی شد آیا بار دیگر از قرشیان كسی به حكومت خواهد رسید، فرمود خیر كسی از آنها حكومت نخواهد كرد.

گفتم پس چه خواهد شد؟ فرمود آن طور خواهد شد كه شما و یارانت به آن معتقد هستید، گفتم مقصودت خروج سفیانی است، فرمود مقصودم آن نیست.

گفتم قائم قیام می كند؟ فرمود: خداوند هر طور بخواهد مشیت خود را انجام می دهد، گفتم: قائم شما هستید؟ فرمود: لا حول و لا قوة الا بالله.

بعد از این فرمود: قبل از قائم علامتهائی خواهد بود، و در بین حرمین حوادثی پیش خواهد آمد، گفتم: آن حوادث چیست؟

فرمود: در میان خویشاوندان جنگی در خواهد گرفت، و یكی از بنی فلان پانزده نفر از آنها را خواهد كشت، گفتم: قربانت گردم كوفه چه خواهد شد و در



[ صفحه 811]



آن چه حوادثی روی خواهد داد.

فرمود: زندگی در كوفه سخت است، و در بغداد باید زندگی كرد كه وسائل زندگی در آنجا فراوان است، اكنون شهرهای جبل فتح شده و از آنجا روزی مردم فراوان می رسد، اكنون اگر می خواهی بیرون شو كه امسال سال اضطراب است، و مردم باید در طلب معاش خود باشند و معاش خود را فراهم كن.

5 - بزنطی گوید: از حضرت رضا علیه السلام شنیدم می فرمود: اهل طائف مسلمان شدند، پیغمبر آنها را آزاد كرد و بر درآمد آنها یك دهم و نصف قرار داد و لیكن اهل مكه هنگامی كه اسیر شدند. فرمود: شما را آزاد كردم.

6 - بزنطی گوید: حضرت رضا علیه السلام فرمود: در كنزی كه در قضیه موسی علیه السلام «و كان تحته كنز لهما» آمده یك لوحی از طلا بود كه در آن نوشته بود: «بسم الله الرحمان الرحیم محمد رسول الله عجبت لمن أیقن بالموت كیف یفرح و عجبت لمن أیقن بالقدر كیف یحزن، و عجبت لمن رأی الدنیا و تقلبها كیف یركن الیها، و ینبغی لمن عقل عن الله ان لایتهم الله تبارك و تعالی فی قضائه و لا یستبطئه فی رزقه».

راوی گوید: عرض كردم اهل مصر عقیده دارند كه مملكت آنها مقدس است، فرمود: از كجا كشور آنها مقدس شد؟

عرض كردم: آنها گمان دارند كه هفتاد هزار نفر از اهل آنجا بدون حساب وارد بهشت خواهند شد، فرمود: نه به جان خودم سوگند چنین مطلبی نیست، خداوند هنگامی بر بنی اسرائیل غضب كرد كه آنها را وارد مصر نمود، و هنگامی كه



[ صفحه 812]



از آنها راضی شد از مصر بیرون كرد، و به موسی وحی فرستاد كه استخوان های یوسف را از مصر بیرون كند.

موسی علیه السلام در مورد محل قبر یوسف علیه السلام جستجو كرد، و گفتند: زنی از محل قبر او اطلاع دارد، رفتند یك زن كور و زمینگیر را پیدا كردند.

موسی گفت: جای قبر یوسف را می دانی؟ گفت: من جای قبر او را در صورتی نشان می دهم كه از خداوند بخواهی كه خداوند مرا شفا دهد و در درجات بهشت جائی مرحمت كند.

این درخواست بر موسی سخت گران آمد، خداوند برای او وحی فرستاد چرا درخواست او را بزرگ شمردی اكنون هر چه می خواهد برای او بخواه، موسی وعده كرد در هنگام طلوع ماه برایت دعا خواهم كرد.

موسی در هنگام طلوع ماه آمد و برای او دعا كرد، و سپس جسد موسی را كه در یك جعبه ای از مرمر قرار داشت از رود نیل بیرون آورد.

7 - بزنطی گوید: حضرت رضا علیه السلام فرمود: امام باقر علیه السلام فرمودند: افراد نیكوكار و یا بدكار كه در كنار كوه عرفات توقف كنند و دعا كنند خداوند متعال دعای آنان را اجابت می فرماید، افراد نیكوكار دعای آنها را درباره ی دنیا و آخرت اجابت می كند، و دعای افراد بدكار فقط درباره ی دنیا مورد اجابت قرار می گیرد.



[ صفحه 813]



8 - صفوان بن یحیی گوید از حضرت رضا (ع) پرسیدم ذوالفقار شمشیر پیغمبر از كجا آمد؟

فرمود: ذوالفقار را جبرئیل برای حضرت رسول (ص) آورد و زیورش از نقره بود.

9 - معمر بن خلاد گوید: از حضرت رضا علیه السلام شنیدم می فرمود: من گاهی خوابهائی می بینم، و آنها را تعبیر می كنم، و خواب ها همان طورند كه تعبیر می شوند.

10 - حسن بن جهم گوید: از حضرت رضا علیه السلام شنیدم می فرمود: خواب همان طور نتیجه می دهد كه تعبیر می گردد، گفتم: بعضی از اصحاب ما روایت می كنند كه خواب پادشاه مصر اضغاث و احلام بود و نتیجه درست نداشت.

فرمود: در عهد حضرت رسول (ص) زنی در خواب دید یكی از ستونهای منزلش شكست، آمد نزد حضرت رسول و داستان خوابش را تعریف كرد.

پیغمبر اكرم فرمود: شوهرت به همین زودی خواهد آمد، و با حال سلامتی و تندرستی در منزل قدم خواهد گذاشت، و چند روز بعد شوهر آن زن از مسافرت برگشت و تعبیر حضرت رسول درست از كار درآمد.

بار دیگر آن مرد به مسافرت رفت، و باز زنش در خواب دید، كه ستون منزلش شكست، خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله آمد داستان خوابش را تعریف كرد.

فرمود: شوهرت به زودی از مسافرت خواهد آمد، و همان طور كه پیغمبر



[ صفحه 814]



فرموده بود پس از چند روز از سفر برگشت.

بار دیگر شوهرش به مسافرت رفت، و باز در خواب دید كه ستون منزلش شكست، وی این بار نزد حضرت رسول صلی الله علیه و آله نرفت، و از مرد دیگری تعبیر خوابش را پرسید، آن مرد گفت: شوهرت خواهد مرد، هنگامی كه تعبیر خواب را برای پیغمبر نقل كردند، فرمود: چرا تعبیر خوبی برای خوابش نكرد.

11 - صفوان بن یحیی گوید: حضرت رضا علیه السلام فرمود: امت پیغمبر با نام و نشان در هنگامی كه سرشت آنها آفریده می شد به آن جناب نشان داده شد، راوی گوید: گفتم: همه امت از اول تا آخر؟ فرمود نه، ابوجعفر و یا جعفر - با تردید راوی - چنین فرمودند.

12 - وشاء گوید از حضرت رضا علیه السلام شنیدم می فرمود: اعمال نیكوكاران و بدكاران امت هر روز بر رسول خدا (ص) عرضه می گردد.

13 - موسی بن ابی الحسن از حضرت رضا علیه السلام روایت كرده كه فرمود: در بنی اسرائیل قحط شدیدی پیدا شد، و چند سال طول كشید.

یك زنی یك لقمه نان فراهم آورد و آن را در دهان خود گذاشت و می خواست بخورد، در این وقت یك سائلی از راه رسید و فریاد زد ای كنیز خدا من گرسنه ام، وی گفت: بهتر است این لقمه را از دهان خود بیرون بیاورم و به این سائل بدهم.

در این هنگام لقمه را از دهان خود بیرون كرد و به آن سائل داد آن زن پسری داشت كه از بیابان هیزم می كشید، یكی از روزها كه رفته بود از بیابان هیزم بیاورد، گرگی او را ربود، و مردم از جریان مطلع شدند.



[ صفحه 815]



مادر كودك با اضطراب و ناراحتی دنبال گرگ دوید، خداوند متعال جبرئیل را فرستاد و او را از دهان گرگ نجات داد و به مادرش تسلیم كرد و گفت: ای كنیز خدا آن لقمه را دادی و این لقمه را گرفتی.

14 - احمد بن عامر طائی گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از حسین ابن علی علیهم السلام روایت كرده كه فرمود: علی علیه السلام در مسجد جامع كوفه بودند، در این هنگام مردی از اهل شام خدمتش رسید و از آن حضرت مسائل چندی پرسید و یكی از سؤالاتش این بود كه گفت: بفرمائید خواب بر چند نوع است؟

علی علیه السلام فرمود: خواب بر چهار نوع است پیامبران روی پشت می خوابند، و لیكن دیدگان آنها به خواب نمی رود و در انتظار وحی خداوند می باشند، مؤمن به طرف راست رو به قبله می خوابد، پادشاهان و فرزندان آنها روی شانه چپ به خواب می روند تا آنچه را خورده اند هضم شود، شیطان و برادران او و دیوانگان و مریضان روی شكم می خوابند.

15 - سلیمان جعفری گوید: از حضرت رضا علیه السلام شنیدم می فرمود: شومی در چند چیز هست برای مسافر در میان راه: كلاغی كه در طرف راست فریاد بزند، و سگی كه دمش را پهن كرده باشد، و گرگی كه در روی او فریاد بزند، و روی دمش نشسته باشد، و سه مرتبه فریاد بزند و برخیزد و بنشیند، و آهوئی كه از طرف راست بیاید و به طرف چپ برود، و جغد در حالی كه فریاد زند، و زنی كه دامن خود را بیرون انداخته باشد، و الاغ گوش بریده.

هر كس در هنگام مسافرت اینها را مشاهده كند و بترسد باید بگوید: «اعتصمت



[ صفحه 816]



بك یا رب من شر ما أجد فی نفسی فاعتصمنی من ذلك».

16 - سلیمان جعفری گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از علی علیه السلام روایت كرده كه فرمود: حضرت رسول (ص) از كشتن پنج حیوان منع كردند و آنان عبارتند از:

هدهد، زنبور، مورچه، قورباغه، صرد، و صوام، و كشتن پنج حیوان دیگر را تجویز فرمودند و آنان عبارتند از: كلاغ، مار، عقرب، سگ گزنده، و جدأة.

17 - احمد بن عامر طائی گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از حسین بن علی علیهم السلام روایت كرده كه علی علیه السلام در جامع كوفه بودند و یك مرد شامی از وی سؤالاتی فرمودند، و در ضمن پرسشها گفتند: آن شش نفر كه در هیچ رحمی قرار نگرفتند چه اشخاص بودند.

فرمودند آدم، حواء، گوسفند ابراهیم، عصای موسی، ناقه صالح، و خفاشی كه عیسی (ع) ساخت و به اذن خداوند پرواز كرد.

18 - احمد بن عامر طائی گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از حسین ابن علی علیه السلام روایت كرده كه علی علیه السلام فرمود:

روز شنبه روز مكر و فریب و نیرنگ است، روز یكشنبه روز درخت كاری و ساختمان است، دوشنبه روز مسافرت و طلب است، سه شنبه روز جنگ و خونریزی است، چهارشنبه روز شومی است كه مردم از آن تطیر می كنند، پنجشنبه روز ورود بر بزرگان و برآورد حاجات است، روز جمعه روز خطبه و نكاح است.

19 - محمد بن احمد بغدادی گوید: برای حضرت رضا علیه السلام



[ صفحه 817]



نوشتم و از مسافرت روز چهارشنبه پرسیدم.

فرمود: هر كس روز چهارشنبه از منزلش بیرون گردد و برخلاف عقیده مردم كه آن روز را شوم می دانند از همه آفات و بلیات مصون خواهد ماند، و هیچ ناخوشی و ناراحتی به او نخواهد رسید، و خداوند همه حوائج او را خواهد داد.

راوی گوید: بار دیگر در مورد روز چهارشنبه از آن حضرت پرسش نمودم و سؤال كردم حجامت در روز چهارشنبه مانعی ندارد؟

فرمود: هر كس روز چهارشنبه حجامت كند، برخلاف كسانی كه آن روز را شوم می دانند هیچ گزندی به او نخواهد رسید و از همه آفات و عاهات مصون خواهد ماند.

20 - دارم بن قبیصه گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرش و او از پدرانش از علی علیه السلام روایت می كند كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: قیامت روز جمعه مابین نماز ظهر و نماز عصر برپا خواهد شد.

21 - نعیم بن صالح طبری از حضرت رضا علیه السلام از پدرش و او از پدرانش از علی علیهم السلام روایت می كند كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند: خداوندا برای امت من در بامداد روز شنبه و پنجشنبه بركت قرار ده.

22 - عباس بن هلال گوید: حضرت رضا علیه السلام راجع به ابلیس سخن می گفت، و فرمود: نام ابلیس حارث است و مقصود از آیه شریفه در قرآن كه فرمود «یا ابلیس» یعنی ای عاصی، او را از این جهت ابلیس گفته اند كه از رحمت خداوند مأیوس شده است.



[ صفحه 818]



23 - اسماعیل از حضرت رضا علیه السلام روایت كرده كه فرمود: پرهیز كردن از یك چیز ترك آن نیست، بلكه پرهیز كم نمودن از آن چیز است.

24 - حسن بن علی بن فضال گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرش و او از پدرانش از علی علیهم السلام روایت می كند كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند: اسلام در آغاز غریب بود و بار دیگر غریب خواهد شد، خوشا به حال غرباء.

25 - هشام بن ابراهیم گوید: از حضرت رضا علیه السلام پرسیدم الاغها را برای گرفتن استر روی اسبها می كشیم، بفرمائید این عمل جائز است یا خیر؟ فرمود: مانعی ندارد.

26 - حضرت رضا علیه السلام فرمود: گفتار بدون عمل بی فایده است و عمل بدون نیت نتیجه ای ندارد، و نیت هم باید مطابق سنت باشد.

27 - حسن بن فضال گوید: برای حضرت رضا علیه السلام نوشتم از مردی گندم و حبوبات سلفی خریدم، هنگام وعده حبوبات نداشتم بدهم. آیا می توانم به جای آن درهم بدهم، فرمود مانعی ندارد.

28 - سلیمان بن بلال گوید: حضرت رضا علیه السلام فرمود: پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله هنگام فتح مكه وارد كعبه شد، مشاهده كرد سیصد و شصت بت در اطراف كعبه آویزان است، با عصائی كه در دست داشت آن بتها را بر زمین ریخت و گفت: «جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا جاء الحق و ما یبدی ء الباطل و ما یعید» و بتها همه بر زمین ریخته شد.

29 - داود بن سلیمان گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از علی علیهم



[ صفحه 819]



السلام روایت كرده كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند: می دانید تفسیر آیه شریفه «كلا اذا دكت الارض دكا دكا» چیست؟

سپس فرمود: هنگامی كه روز قیامت برپا گردد جهنم را با هفتاد هزار مهار می بندند و هفتاد هزار فرشته آن مهارها را در دست گرفته نگاهش می دارند، و اگر خداوند جهنم را مهار نكرده بود همه آسمانها و زمین را آتش می زد.

30 - جعفر بن محمد گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرش و او از پدرانش علیهم السلام از جابر بن عبدالله انصاری روایت كرده كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند: بهترین حدیث كتاب خداوند و بهترین هدایت ها هدایت محمد است: بدترین امور بدعت هایی است كه در دین پدید می آید، و هر بدعتی گمراهی است.

و هر گاه خطبه می خواند در خطبه هایش می گفت: اما بعد، و هر گاه ذكر قیامت بر زبان مباركش جاری می شد، صدایش بلند می گردید و رخسارش قرمز می شد، و سپس فرمود: قیامت صبح و شب با شما همراه است، و بعثت من با قیامت توأم می باشد.

31 - اسماعیل بن همام گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش روایت كرده كه علی علیه السلام گفت: یا رسول الله شما مرا دنبال كارهایی می فرستید، در آن كارها سختگیری كنم، و یا طبق نظر خود و آنچه مشاهده كرده ام انجام دهم؟

فرمود: هر چه با چشم خود مشاهده كردی طبق آن عمل كن.

32 - عبیدالله گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از علی علیهم السلام



[ صفحه 820]



روایت كرده كه فرمود: هنگامی كه قبله تغییر كرد مردی مشاهده كرد گروهی نماز می خوانند، وی گفت: قبله تغییر كرد، آنها در حال ركوع به طرف قبله ی جدید برگشتند.

33 - سلیمان بن یزید گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از علی علیهم السلام روایت كرده كه فرمود: مقصود از ذبیح در قرآن مجید اسماعیل است.

34 - سلیمان بن بلال گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش روایت می كرد كه ابلیس از هنگام آدم علیه السلام تا بعثت مسیح علیه السلام نزد پیامبران می آمد و با آنها سخن می گفت، و در میان آنها بیش از همه با یحیی بن زكریا انس و رفت و آمد داشت.

روزی یحیی گفت: از تو سؤالی دارم، شیطان گفت: تو بزرگتر از این هستی كه پاسخ سؤال تو را ندهم، اینك هر چه می خواهی بپرس و من حقیقت را به تو خواهم گفت.

یحیی گفت دوست دارم دام های تو را كه به وسیله آن مردم را به دام می اندازی مشاهده كنم، شیطان گفت بسیار خوب خواسته های تو را اجابت می كنم، وعده داد فردا صبح بار دیگر با تو ملاقات خواهم كرد و دامها را به تو نشان خواهم داد.

روز بعد بامداد كه حضرت یحیی علیه السلام در منزلش نشسته و در انتظار شیطان بود ناگهان مشاهده كرد از یك سوراخی وارد اطاق شد!

در این هنگام شیطان صورتش مانند بوزینه و بدنش مانند خوك و چشمانش از هم شكافته بود، دندانها و دهانش یك تكه استخوان بود، و چانه نداشت دو دست در سینه و دو دست در شانه اش قرار داشت، رگهای درشت پشتش در



[ صفحه 821]



جلو بود، انگشتانش در پشت سرش قرار داشت.

قبائی دربر كرده كه وسط آن را با یك رشته بسته بود، و در آن رشته نخهای متعددی سبز و قرمز آویزان كرده بود.

زنگ بزرگی در دست گرفته و یك سپر بر آن آویخته بود، و یك قلاب آهنی نیز در میان سپر گذاشته بود، پس از اینكه در نزد یحیی نشست، یحیی گفت این كمربند چیست كه در وسط كمر بسته ای؟

گفت: این مجوسیت است كه من برای آنها تأسیس كردم و آراستم، سپس گفت: این نخهای رنگارنگ چیست؟ گفت اینها رنگهائی است كه به وسیله ی آنها زنها را زینت می دهم تا مردم را فریب دهند.

حضرت یحیی گفت: پس این زنگ چیست كه در دست خود گرفته ای؟

گفت این ساز و آواز است كه مردم را هنگامی كه در مجالس گرد هم آمده اند و شراب می خورند این زنگ را به صدا می آورم و آنها به رقص و پایكوبی می پردازند، و شادمانی می كنند.

در اثر رقص و پایكوبی گروهی بیهوش می گردند و بعضی پیراهن پاره می كنند و عده ای از فرط مستی و بی خودی انگشتهای خود را گاز می گیرند.

یحیی گفت: از كدام طبقات بیشتر خوشت می آید؟ گفت: از زنان، آنها وسیله شكار كردن من هستند و توسط زنان نقشه های خود را انجام می دهم، هر گاه مردان صالح مرا نفرین می كنند من از آنها فرار می كنم و به اجتماعات زنها می روم، و از سخنان آنها بسیار خوشم می آید و لذت می برم.



[ صفحه 822]



حضرت یحیی گفت پس این سپر چیست كه بالای سرت گذاشته ای، گفت: به وسیله آن دعاهای مردان شایسته را از خود دفع می كنم، گفت پس این آهن كه بالای آن هست برای چیست؟

گفت به وسیله این آهن دلهای افراد شایسته را به طرف خود متمایل می كنم، یحیی گفت آیا تاكنون بر من پیروز شده ای؟

گفت: تاكنون نتوانسته ام بر تو پیروز شوم، ولیكن یك خصلت در تو هست كه مرا به تعجب آورده است.

یحیی گفت آن چیست؟ گفت: تو مرد پرخوری هستی! هر گاه افطار می كنی و زیاد می خوری پرخوری تو مانع می شود كه بتوانی در شب برخیزی و نماز بگذاری، گفت: اینك با خدای خود پیمان بستم كه بعد از این از طعام سیر نگردم تا آنگاه كه به جوار رحمتش شتابم.

شیطان هم گفت: من نیز متعهد شدم كه دیگر مسلمانی را نصیحت نكنم، شیطان از نزد یحیی بیرون شد و دیگر به طرف او برنگشت.

35 - علی بن جعفر گوید: حضرت رضا از پدرانش علیهم السلام روایت كرد كه حضرت رسول (ص) فرمود:

خداوند متعال مرا با مردی دیگر از آدم بیرون آورد و از صلبی به صلب دیگر انتقال داد، و من به سبب نبوت از وی پیشی گرفتم، گفتند: یا رسول الله آن مرد كه بود، فرمود: علی بن ابی طالب.

36 - عبیدالله بن علی از حضرت رضا (ع) روایت كرده كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «هر نسب و پیوندی در روز قیامت از هم جدا می گردد مگر نسب



[ صفحه 823]



و پیوند خانوادگی من.

37 - محمد بن عیسی گوید: از غلامان امام رضا علیه السلام از آن جناب روایت می كرد كه از علی علیه السلام پرسیدند حضرت رسول (ص) را برای ما وصف كنید، بطوری كه آن حضرت را درك كرده باشیم، و ما اشتیاق داریم اخلاق و خصوصیات جسمانی آن حضرت را بدانیم.

علی علیه السلام فرمود: پیغمبر اكرم (ص) سفیدرنگ و گندم گون بود، دیدگانش سیاه و درشت، و موهایش بلند و محاسنش انبوه و پرپشت بود، گردنش سفید و مانند نقره می درخشید، و خون مانند طلا در رگهایش دیده می شد.

یك رشته مو از سینه تا نافش كشیده شده، و در شكم و سینه اش جز آن یك رشته موی دیگری نبود، دست ها و پاهایش درشت بود، وقتی كه راه می رفت مثل اینكه از سنگی كنده می شود، یعنی پایش را درست از زمین می كند.

هر گاه روی می آورد مانند باران به تندی حركت می كرد، وقتی می خواست با شخصی سخن بگوید با تمام صورتش متوجه می شد، مردی میان قامت نه بلند و نه كوتاه بود، در چهره اش رگهائی بود كه هر گاه با مردم سخن می گفت معلوم می شد، چهره اش درخشان و بویش مانند مشك خوشبو بود.

ناتوانی به خود راه نمی داد و كسی را از خود نمی رنجانید، با مردم به خوبی معاشرت می كرد و با نرمی و آرامش با آنها سخن می گفت.

پیغمبر اكرم از همه مردم باجواد و سخی تر بود، هر كس از روی معرفت با آن حضرت سخن می گفت او را دوست خود می گرفت و هر كس بدون مقدمه با او برخورد می كرد از وی می ترسید.



[ صفحه 824]



در پیشانیش یك نوری بود كه هر كس او را ملاقات می كرد می گفت من مانند او را هرگز ندیده ام.

38 - عبیدالله بن علی گوید: حضرت رضا از پدرانش علیهم السلام روایت كرده كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: من آن سنگی را كه در مكه قبل از بعثت بر من سلام می كرد می شناسم و اكنون هم آن سنگ در جای خود هست.

39 - حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از علی علیهم السلام روایت كرده كه فرمود:

ماه در مكه از هم شكافته و دو نیم شد، رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: به این گواهی دهید.

40 - حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت كرده كه در روز بدر فرمودند: از فرزندان عبدالمطلب كسی را اسیر نكنید زیرا آنها به طور اكراه و جبر از مكه بیرون شدند، و در جنگ شركت كردند.

41 - سلیمان بن بلال گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش علیهم السلام روایت كرده كه حضرت رسول (ص) پس از اینكه خیبر را فتح كرد باغها و سرزمین های زراعتی آن را به نصف به مردم واگذار كرد.

هنگام برداشت محصول عبدالله بن رواحه را فرستاد و او محصولات را تخمین زد، سپس گفت: اگر می خواهید با تخمین عمل می كنیم، و اگر بخواهید محصول را بر می داریم و حساب می كنیم، گفتند: حق همین است، و آسمان و زمین با حق ثابت می باشد.



[ صفحه 825]



42 - عبیدالله بن علی از حضرت رضا علیه السلام از پدرانش روایت كرده كه علی (ع) فرمود: حضرت رسول (ص) درباره ی دختر حمزه به نفع خاله اش حكم كرد و گفت: خاله نیز مانند مادر است.

43 - عبدالله بن ابراهیم از حضرت رضا از پدرانش از علی علیهم السلام روایت كرده كه حضرت رسول (ص) در ماه رمضان به جنگ بدر رفت، و در ماه رمضان نیز مكه را فتح نمود.

44 - حسین بن خالد از حضرت رضا (ع) روایت كرده كه خدمت آن جناب عرض كردم: عبدالله بن بكیر حدیثی روایت می كرد و آن را تأویل می نمود، و من دوست دارم آن حدیث را بر شما عرضه كنم.

فرمود: آن حدیث چیست؟

گفتم: عبدالله بن بكیر گوید: عبیدالله بن زراره گفت: خدمت حضرت صادق علیه السلام بودم در هنگامی كه محمد بن عبدالله بن حسن خروج كرده بود، در این هنگام مردی وارد شد و گفت: محمد بن عبدالله خروج كرده و مردم با او بیعت كرده اند نظر شما در این باره چیست؟

حضرت صادق علیه السلام فرمود: آرام بگیر تا آنگاه كه زمین و آسمان آرام بگیرند.

عبدالله بن بكیر گفت: پس هر گاه چنین باشد قبل از آرامش زمین و آسمان خروجی نیست، پس نه قائمی هست و نه خروجی می باشد.

حضرت رضا علیه السلام فرمود: امام صادق سلام الله علیه راست گفته ولیكن مطلب آن طور كه عبدالله بن بكیر تاویل كرده نیست، بلكه حضرت صادق می فرماید:



[ صفحه 826]



آرام بگیرید مادامیكه از آسمان ندا نرسیده و زمین از فرو بردن لشكر در بیابان خودداری كرده است.

45 - حضرت رضا علیه السلام به یك مردی فرمود: امین نسبت به تو خیانت نكرده است، ولیكن تو خائن را امین دانسته و نزد او امانت گذاشته ای.

46 - حضرت رضا علیه السلام فرمود: هر گاه خداوند اراده فرماید عقول مردم را از آنها سلب می كند، و فرمان خود را جاری می سازد، و اراده خود را به انجام می رساند، و هرگاه اوامر خود را اجراء كرد بار دیگر عقول آنها را بر می گرداند و سپس می فرماید: از كجا آمد و به كجا رفت.

47 - حضرت رضا علیه السلام فرمود: هر گاه انسان گرفتار پرحرفی شد، هیچ گاه از سخن گفتن سیر نمی گردد، و هر گاه از سخنی فارغ گردد به سخنی دیگر می پردازد.

48 - حضرت رضا سلام الله علیه فرمود: برادر بزرگتر به منزله پدر است.

49 - از حضرت رضا علیه السلام سؤال شد كه مردان پست چگونه اشخاصی هستند، فرمود: كسی كه در دستش چیزی باشد و او را از یاد خداوند ببرد.

50 - حضرت رضا علیه السلام فرمود: خداوند صحبت ها و گفتگوهای بلند را كه از جدال و ستیز با یكدیگر بلند می شود دوست ندارد، و از اتلاف مال و زیادی سؤال نیز بغض دارد.

51 - حضرت رضا علیه السلام فرمود: مادر را از دهانش ببوسید، خواهر را از گونه ها و امام را از پیشانیش ببوسید.



[ صفحه 827]



52 - حضرت رضا (ع) فرمود: بخیل راحتی ندارد، حسود لذت ندارد، پادشاهان وفا ندارند، دروغگو مردانگی ندارد.

53 - حضرت رضا (ع) فرمود: هر كسی اراده سفر دارد باید تحت الحنك عمامه خود را همواره در زیر گردن داشته باشد، و من ضامن هستم هر كس این كار را بكند از حوادث در امان خواهد بود.

54 - از حضرت رضا (ع) سؤال شد زین و لگام اسبی اگر از نقره باشد می توان بر آن اسب نشست؟

فرمود: اگر با آب طلا و نقره آن را زینت داده باشند و قابل كندن نیست مانعی ندارد، و اگر چنین نیست سوار شدن اشكال دارد.

55 - علی بن ابراهیم از پدرانش روایت می كند كه در مدینه وارد مجلس حضرت رضا علیه السلام شدم، مردی از برادرش به آن جناب شكایت كرد، در این هنگام حضرت این اشعار را انشاء فرمود:



اعذر أخاك علی ذنوبه

و استرو غط علی عیوبه



و اصبر علی بهت السفیه

و للزمان علی خطوبه



ودع الجواب تفضلا

و كل الظلوم الی حسیبه



56 - احمد بن سلیمان گوید: مردی از حضرت رضا علیه السلام پرسید در حالی كه آن جناب در طواف بود جواد چه معنی دارد؟

فرمود:.... اگر از مخلوق سؤال می كنی، جواد كسی است كه واجبات خداوند را انجام دهد، و بخیل كسی را گویند كه واجبات پروردگار را انجام ندهد، و اگر مقصودت از جواد خداوند است، اگر بدهد



[ صفحه 828]



جواد است و اگر ندهد باز هم جواد است.

57 - احمد بن عامر طائی گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از حسین بن علی علیهم السلام روایت كرده كه علی علیه السلام در جامع كوفه بودند در این هنگام مردی از اهل شام رسید و گفت: یا امیرالمؤمنین می خواهم از شما مسائلی بپرسم.

فرمود: برای فهمیدن بپرس و از روی اشتباه كاری و تلبیس سؤال نكن، در این وقت مردم متوجه مرد شامی شدند، و او نخست پرسید اولین مخلوقات خداوند چه بود؟

علی علیه السلام فرمود: نخستین مخلوق خداوند نور بود: پرسید خداوند آسمان ها را از چه چیز خلق كرد؟

فرمود: از بخار آب، پرسید زمین را از چه چیز آفرید؟ فرمود: از قشرهای روی آب. پرسید: كوه ها را از چه آفرید؟

فرمود: از امواج، پرسید: چرا مكه را ام القری گفتند، فرمود: برای اینكه زمین را از زیر آن پهن كردند.

پرسید: چرا گاو همیشه چشمش به طرف زمین است و سرش را به طرف آسمان بلند نمی كند؟ فرمود: از هنگامی كه قوم موسی گوساله را پرستیدند وی شرم دارد سرش را به طرف آسمان بلند كند.

پرسیدم: كدام كس جمع بین دو خواهر كرد و دو خواهر را به نكاح درآورد؟ فرمود: یعقوب بن اسحاق دو خواهر به نام حبار و راحیل را تزویج كرد



[ صفحه 829]



و بعد از آن حرام شد، و خداوند متعال فرمود: «و أن تجمعوا بین الاختین» پرسید جزر و مد دریا چیست؟

علی علیه السلام فرمود: فرشته ای از فرشتگان خداوند به نام رومان بر دریاها موكل است، هر گاه آن فرشته پایش را در دریا گذارد دریا بالا می آید، و هر گاه پایش را بیرون كشد آب فرو می نشیند.

پرسید اسم پدر جن چیست؟ فرمود: شومان از آتش خلق شده است، پرسید: آیا خداوند پیغمبری برای جن فرستاده است؟

فرمود: آری خداوند پیغمبری برای جن فرستاد كه نامش یوسف بود، جن او را كشتند، پرسید، نام شیطان چیست و در آسمان به چه نامی مشهور بود؟

فرمود: ابلیس نامش حارث بود، پرسید: چرا آدم را آدم گفتند؟ فرمود: برای اینكه او را از زمین خلق كردند پرسید چرا میراث مرد دو برابر زن شد؟

فرمود: چون آدم در بهشت دو دانه گندم و حواء یك دانه خورد از این جهت میراث مرد دو برابر شد.

پرسید: خداوند كدامیك از پیغمبران را مختون خلق كرد؟ فرمود: آدم و فرزندش شیث، ادریس، نوح، سام بن نوح، ابراهیم، داود، سلیمان، لوط، اسماعیل، موسی، عیسی و محمد علیهم السلام.

پرسید: آدم چند سال عمر كرد؟ فرمود: نهصد و سی و سه سال.

پرسید نخستین كسی كه شعر گفت كدام كس بود؟ فرمود: آدم.

پرسید شعرش چه بود: فرمود: هنگامی كه بر زمین فرود آمد و وسعت زمین



[ صفحه 830]



را مشاهده كرد، و قابیل هابیل را كشت، آدم علیه السلام گفت:



تغیرت البلاد و من علیها

فوجه الارض مغبر قبیح



تغیر كل ذی طعم و لون

و قل بشاشة الوجه الملیح



أری طول الحیاة علی غما

و هل أنا من حیواتی مستریح



و مالی لا أجود بسبك دمع

و هابیل تضمنه الضریح



قتل قابیل هابیلا أخاه

فواحزنی لقد فقد الملیح



شیطان در پاسخ او گفت:



تنح عن البلاد و ساكنیها

فبی فی الخلد ضاق بك الفسیح



و كنت بها و زوجك فی قرار

و قلبك من أذی الدنیا مریح



فلم تنفك من كیدی و مكری

الی أن فاتك الثمن الربیح



و بدل أهلها أثلا و خمطا

بحبات و أبواب منیح



فلولا رحمة الجبار أضحی

بكفك من جنان الخلدریح



پرسید چند سال در فراق بهشت گریه كرد و چه مقدار اشك از دیدگانش جاری گردید؟

فرمود: آدم صد سال گریه كرد و از چشمانش مانند دجله و فرات آب جاری شد، پرسید: آدم چند حج به جای آورد؟

فرمود: هفتاد حج پیاده و نخستین حجی كه به جای آورد زاغ او را راهنمائی می كرد و محل های آب را به او نشان می داد، و زاغ همراه او از بهشت بیرون شده بود، و از این جهت از خوردن او نهی شده است.

پرسید چرا وی راه نمی رود؟ فرمود: آن حیوان مدت ها در بیت المقدس



[ صفحه 831]



گریه می كرد، و با آدم نیز گریه می كرد، و از این جهت در منازل سكنی گزیده است، و نه آیه از قرآن مجید كه آدم در بهشت آنها را قرائت می نمود با او همراه است و این آیه ها تا روز قیامت با او خواهد بود، سه آیه از اول سوره كهف، و سه آیه از سبحان الذی أسری، كه اول آن «و اذا قرأت القرآن» می باشد، و سه آیه از یس كه «و جعلنا من بین أیدیهم سدا» باشد.

پرسید نخستین كسی كه كافر شد و كفر را تأسیس كرد كه بود؟ فرمود: ابلیس لعنة الله علیه بود.

پرسید اسم نوح چه بود؟ فرمود: نام نوح علیه السلام «سكن» بود و چون مدت هزار سال بر قومش گریه كرد از این رو وی را نوح گفتند.

پرسید كشتی نوح عرض و طولش چه اندازه بود؟ فرمود: طول كشتی نوح هشتاد زرع و عرض آن پانصد ذرع و ارتفاعش هشتاد ذرع بود.

بعد از این آن مرد نشست و مرد دیگری برخواست و گفت: یا امیرالمؤمنین نخستین درختی كه در زمین كاشته شده كدام درخت بود؟

فرمود: درخت عوسجه كه عصای موسی علیه السلام از آن بود، پرسید اولین درختی كه از زمین روئیده شد كدام درخت بود؟ فرمود: كدو.

پرسید: نخستین كسی كه از اهل آسمانها حج به جای آورد كه بود؟ فرمود: جبرئیل.

پرسید اولین بقعه ای كه بعد از طوفان در زمین پدید آمد كجا بود.

فرمود: كعبه كه از یك زبرجد سبز بود، پرسید گرامیترین وادی در روی زمین كجا است، فرمود: سرزمینی كه او را سرندیب گویند و آدم از بهشت در آنجا



[ صفحه 832]



سقوط كرد.

پرسید بدترین وادی روی زمین كجا است؟ فرمود: سرزمین برهوت كه در یمن است، و آنجا یكی از وادی های جهنم می باشد.

پرسید: آن كدام زندان بود كه با زندانی خود حركت می كرد؟ فرمود: آن شكم ماهی بود كه یونس را با خود حمل می كرد.

پرسید: آن شش موجودی كه در رحم زنی و یا حیوانی قرار نگرفتند كدام افراد بودند؟ فرمود: آدم، حواء، گوسفند ابراهیم، ناقه صالح، عصای موسی، و خفاشی كه عیسی (ع) ساخت و به اذن پروردگار پرواز كرد.

پرسید آن كدام چیزی بود كه بر وی دروغ بسته شد و آن از جن و انس نبود؟ فرمود: آن گرگی بود كه برادران یوسف او را متهم كردند یوسف را خورده است.

پرسید آن كدام كس بود كه بر وی وحی نازل شد و از جن و انس هم نبود؟ فرمود: آن زنبور عسل بود كه خداوند بر وی وحی فرستاد.

پرسید پاك ترین محل روی زمین كه در آن نماز جائز نیست كجا است؟

فرمود: بام كعبه است.

فرمود: آن كدام محل بود كه ساعتی آفتاب بر آن تابید و دیگر بر آنجا نخواهد تابید، فرمود: آن دریاست كه برای موسی از هم شكافته شد و آفتاب بر آن تابید و دیگر آفتاب آنجا را نخواهد گرفت.

پرسید آن چیز زنده كه خوراك یك مرده شد چه بود؟ فرمود: عصای موسی بود.



[ صفحه 833]



پرسید آن كسی كه انذار كرد در حالی كه نه از انس بود و نه از جن، فرمود: آن مورچه بود.

پرسید: آن كسی كه برای نخستین بار فرمان ختنه داد كه بود؟ فرمود: حضرت ابراهیم (ع) بود.

پرسید: نخستین زنی كه ختنه شد كه بود؟ فرمود: هاجر مادر اسماعیل، فرمود: نخستین زنی كه دامن خود را بر زمین كشید كه بود؟ فرمود: هاجر هنگامی كه از ساره فرار می كرد.

پرسید نخستین مردی كه دامنش را كشید كه بود؟ فرمود: قارون بود.

پرسید اولین كسی كه نعلین پوشید كه بود، فرمود: حضرت ابراهیم.

پرسید: گرامی ترین مردم از جهت نسب كه بود؟ فرمود: یوسف بن یعقوب صدیق پروردگار.

پرسید: آن شش نفر پیغمبر كه دو نام داشتند كدام افراد بودند، فرمود یوشع ابن نون كه نامش ذواالكفل بود، و یعقوب كه نامش اسرائیل بود، و خضر كه نامش حلیقا بود و یونس كه نامش ذواالنون بود، و عیسی كه مسیح بود، و محمد كه احمد بود.

پرسید: آن چیست كه تنفس می كند در صورتی كه گوشت و خون ندارد؟ فرمود: آن صبح است در حالی كه نفس می كشد.

پرسید آن پنج پیغمبر كه به زبان عربی سخن گفتند كدام پیغمبران بودند؟ فرمود آنان عبارتند از: هود، شعیب، اسماعیل و محمد.

آن مرد نشست و مردی دیگر برخواست و گفت: یا امیرالمؤمنین آیه شریفه



[ صفحه 834]



«یوم یفر المرء من اخیه و امه و أبیه، و صاحبته و بنیه لكل امری ء منهم یومئذ شأن یغنیه» را بیان فرمایید.

علی علیه السلام فرمود قابیل از هابیل فرار می كند، موسی از مادرش فرار می كند، ابراهیم از پدری كه او را تربیت كرد نه پدر حقیقی فرار می كند، لوط از زنش فرار می كند، نوح از پسرش فرار می كند.

پرسید نخستین كسی كه با مرگ ناگهانی درگذشت كه بود فرمود: داود كه روی منبرش درگذشت.

پرسید آن كدام چهار چیز است كه از چهار چیز سیر نمی گردد؟ فرمودند: زمین از باران، ماده از نر، چشم از دیدن، و عالم از دانش.

پرسید نخستین كسی كه سكه زد كه بود؟ فرمود: نمرود بن كنعان كه بعد از نوح علیه السلام سكه زد.

پرسید اولین كسی كه عمل قوم لوط را انجام داد كه بود؟ فرمود: شیطان كه خود را در اختیار دیگران گذاشت و راه فساد را به مردم یاد داد.

پرسید معنی صدای كبوتران راعبی چیست؟ فرمود: بر مغنیان و مطربان نفرین می كند.

پرسید كنیه براق چیست؟ فرمود: ابوهلال.

پرسید چرا تبع ملك را تبع گفتند؟ فرمود برای اینكه جوانی نویسنده بود و برای ملك نامه می نوشت.

هنگامی كه نامه می نوشت در آغاز نامه «بسم الله الذی خلق صبحا و ریحا»



[ صفحه 835]



می نوشت ملك گفت: بنویس و در آغاز نامه اسم ملك رعد را یادداشت كن، تبع گفت: من فقط نام خدای خود را خواهم نوشت و سپس مطالب شما را در دنبال آن خواهم آورد.

خداوند عزوجل در اثر این مجاهدت سلطنت آن ملك را به او داد، و مردم هم از وی متابعت كردند و از این جهت او را تبع گفتند.

پرسید چرا بز، دم ندارد و عورتش مكشوف است؟ فرمود: ماعز در كشتی از نوح نافرمانی كرد و نوح او را بیرون افكند و از این جهت دمش آسیب دید، ولیكن میش چون اطاعت كرد و خود وارد كشتی شد، نوح از وی خوشش آمد و دست بر بدن و صورت او كشید.

پرسید: اهل بهشت با چه زبانی سخن می گویند؟ فرمود: به زبان عربی سخن می گویند.

پرسید: دوزخیان با چه زبان حرف می زنند؟ فرمود: به زبان مجوسیان سخن می گویند.

وی در جای خود نشست و مرد دیگری برخواست و گفت: یا امیرالمؤمنین چرا روز چهارشنبه شوم است و ما از آن تطیر می كنیم و آن كدام چهارشنبه می باشد؟

فرمود: چهارشنبه آخر ماه در آن روز قابیل هابیل را كشت، روز چهارشنبه حضرت ابراهیم علیه السلام را در آتش انداختند، روز چهارشنبه خداوند فرعون را غرق كرد.

روز چهارشنبه پروردگار قریه لوط را خراب فرمود و آنها را هلاك ساخت،



[ صفحه 836]



روز چهارشنبه خداوند متعال باد را فرستاد و قوم عاد را هلاك كرد و روز چهارشنبه آنان تار و مار شدند.

روز چهارشنبه خداوند پشه را بر نمرود مسلط ساخت و او را هلاك نمود، روز چهارشنبه موسی مورد تعرض فرعون قرار گرفت و فرعون خواست او را بكشد، و روز چهارشنبه سقف بر آنها فرود آمد و هلاك شدند.

روز چهارشنبه فرعون امر كرد تا كودكان بنی اسرائیل را بكشند، روز چهارشنبه بیت المقدس خراب شد، روز چهارشنبه مسجد سلیمان در استخر فارس آتش گرفت، روز چهارشنبه یحیی بن زكریا كشته شد، روز چهارشنبه نخستین عذاب بر قوم فرعون سایه افكند.

روز چهارشنبه خداوند قارون را بر زمین فرو برد، روز چهارشنبه ایوب گرفتار شد و مال و فرزندان او مردند، روز چهارشنبه یوسف را به زندان افكندند.

روز چهارشنبه خداوند متعال فرمود: «انا دمرناهم و قومهم أجمعین» روز چهارشنبه ناقه صالح را پی كردند، روز چهارشنبه صیحه آسمانی آنها را نابود كرد.

روز چهارشنبه از آسمان سنگ بارید، روز چهارشنبه مشركین دندانهای حضرت رسول صلی الله علیه و آله را شكستند، روز چهارشنبه عمالقه تابوت را گرفتند.

58 - حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از علی علیهم السلام روایت كرده كه فرمود: افرادی هستند با شوق لباس می بافند در حالی كه همان لباس كفن آنها می شود، و خانه ای می سازند كه در آن سكونت كنند و همان خانه محل دفن آنها



[ صفحه 837]



می گردد.

59 - حسن بن علی بن فضال گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از حسین بن علی علیهم السلام روایت كرده كه فرمود: هنگامی كه وفات امام حسن مجتبی علیه السلام فرارسید آن جناب گریه می كرد.

گفتند: یابن رسول الله چرا گریه می كنی تو فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشی و پیغمبر درباره تو مطالبی گفته، و علاوه بیست بار پیاده حج به جا آورده ای و سه بار ثروت خود را میان فقراء تقسیم كرده ای.

فرمود: من از دو چیز گریه می كنم، یكی وحشت مرگ و دیگری دوری از دوستان.

60 - احمد بن حسن میثمی گوید: گروهی در نزد حضرت رضا علیه السلام بودند و در مورد روایات متنازعه كه از حضرت رسول صلی الله علیه و آله رسیده گفتگو می كردند، در این مورد از امام رضا علیه السلام سؤال شد.

فرمود: خداوند متعال اشیائی را حلال و اشیائی را حرام فرموده است، و اشیائی را نیز واجب گردانید، و اینك اگر حدیثی وارد شده كه حرامی را حلال و یا حلالی را حرام و یا واجبی را دفع كند باید در این مورد ناسخی باشد و اگر چنانچه از كتاب خدا ناسخی نباشد آن حدیث قابل عمل نیست.

زیرا رسول اكرم صلی الله علیه و آله حرامی را حلال و یا حلالی را حرام و یا یكی از واجبات خداوند را تغییر نمی دهد و احكام رد و بدل نمی كند، پیغمبر اكرم فقط احكام را از طرف خداوند ابلاغ می كند و مردم ملزم هستند فرمایشات و



[ صفحه 838]



دستورات خداوند را عمل كنند، و قرآن مجید هم فرمود: «ان أتبع الا ما یوحی الی».

پس بنابراین حضرت رسول صلی الله علیه و آله فقط مجری اوامر خداوند بوده و تبلیغ رسالت كرده است.

راوی گوید: عرض كردم: از شما حدیثی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله می رسد كه آن حدیث در قرآن نیامده است، ولیكن در سنت هست، بار دیگر خلاف حدیث اول نیز وارد می گردد.

فرمود: پیغمبر اكرم از چیزهائی نهی كرد و نهی او با كتاب خدا موافقت كرد، و به چیزهایی امر فرمود و آن اوامر جزء واجبات شد و این واجبات با فرائض خداوند متعال در قرآن مجید موافق درآمد.

اگر از رسول خدا صلی الله علیه و آله در موردی نهی حرام وارد شد، و بار دیگر خلاف آن رسید آن روایت خلاف قابل عمل نیست، و همان طور است اگر در موردی امری صادر شده و سپس خلاف آن وارد شود، ما برخلاف حضرت رسول صلی الله علیه و آله حكمی صادر نمی كنیم و اگر پیغمبر در موردی امر كرده و یا نهی نموده باشد ما برخلاف آن جناب به حرمت و یا حلیت آن رأی نخواهیم داد.

اگر ضرورتی ایجاب كند و یا موضوع خوف در میان باشد به طور اضطرار و موقت می توان حلالی را حرام و یا حرامی را حلال كرد. ما تابع حضرت رسول صلی الله علیه و آله می باشیم، همان طور كه نبی اكرم نیز از خداوند متعال متابعت می كردند، پروردگار می فرماید «ما آتیكم الرسول فخذوه و ما نهیكم عنه فانتهوا»



[ صفحه 839]



حضرت رسول صلی الله علیه و آله از چیزهایی نهی فرموده ولیكن نهی حرمت نیست، بلكه نهی كراهت می باشد، و به چیزهایی امر فرموده و آن اوامر وجوبی نیستند، بلكه امرار شادی و رجحانی است، و مردم در انجام این اعمال رخصت دارند، و اتیان آن كارها و یا ترك آنها در اختیار مكلف است.

اگر از ناحیه ما دو خبر در یك مورد رسید و موضوعی را نهی می كرد، و هر دو خبر هم صحیح بودند، و كسی بر آنها اعتراض نداشت، در این صورت باید به مضمون آن دو حدیث عمل كرد، و یا یكی از آنها را گرفت، و باید به رسول خدا (ص) تسلیم شد و اگر كسی به این حدیث عمل نكند عناد ورزیده و از دستور پیغمبر سرباز زده است و به خداوند متعال شرك آورده و كافر شده است.

اگر دو خبر مختلف برای شما رسید آن خبر را به كتاب خداوند عرضه كنید، و اگر با حلال و حرام خداوند در كتاب موافقت كرد، از آن پیروی كنید، و اگر در قرآن پیدا نشد با سنت حضرت رسول صلی الله علیه و آله تطبیق دهید.

اگر با اوامر و یا با نواهی حضرت رسول موافقت كرد مورد عمل قرار دهید، و اگر حدیث مورد نظر با منهیات مكروه مخالفت كرد در این صورت مكلف رخصت دارد و می تواند به هر یك از آن دو خبر عمل كند.

مكلف باید در این مورد از باب تسلیم و متابعت سنت پیغمبر رفتار كند و حقیقت آن را به حضرت رسول و شارع مقدس برگرداند، و اگر چنانچه آن حدیث مخالف، با هیچ یك از آنها موافقت نداشت، آن حدیث را به ما برگردانید و از روی رأی و اجتهاد خود عمل نكنید، و سكوت و عدم تفحص خود را حفظ كنید تا از طرف ما بیان این گونه روایات برسد و واقعیت آن معلوم گردد.

61 - حضرت رضا علیه السلام از رسول خدا (ص) روایت كرده كه فرمود:



[ صفحه 840]



هنگامی كه مرا به آسمانها بردند در آسمان سوم مشاهده كردم مردی نشسته یك پایش در مشرق و یك پایش در مغرب بود، در دستش لوحی بود كه به او نگاه می كرد و سرش را تكان می داد.

پرسیدم ای جبرئیل این كیست؟ فرمود: این ملك الموت می باشد.

62 - حضرت رضا علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت كرده كه فرمود: روز قیامت خداوند متعال به ملك الموت می فرماید: به عزت و جلال خودم سوگند طعم مرگ را به تو خواهم چشانید، همان طور كه بندگان مرا طعم مرگ چشانیدی.

63 - حضرت رضا علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت كرده كه فرمود: بارخدایا برای امت من در صبح روزهای شنبه و پنجشنبه بركت قرار بده.

64 - حضرت رضا علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت كرده كه فرمود: پیغمبر اكرم روز پنجشنبه مسافرت می فرمود و می گفت: در روز پنجشنبه اعمال بندگان را به پیشگاه خداوند عرضه می دارند.

65 - حضرت رضا علیه السلام از امیرالمؤمنین سلام الله علیه روایت كرده كه فرمود: كسی كه دوست دارد باقی باشد در صورتی كه بقایی وجود ندارد، باید صبح از خواب بیدار شود، و كفش خوب - و گشاد - در پای خود كند و لباسهای سبك دربر كند و كمتر با زنان درآمیزد.

66 - حضرت رضا (ع) از امیرالمؤمنین سلام الله علیه روایت كرده كه فرمود: طاعون مرضی است كه آدمی را زود هلاك می كند.



[ صفحه 841]



67 - حضرت رضا علیه السلام فرمود: علی علیه السلام از رسول اكرم صلی الله علیه و آله روایت كرده كه فرمود: ای بنی هاشم شما بعد از من مستضعف خواهید شد.

68 - حسن بن عبدالله رازی از امام رضا علیه السلام روایت كرده كه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دو نفر و بیش از آن در حكم جماعت می باشند.

69 - حسن بن عبدالله رازی گوید: حضرت رضا (ع) روایت می كرد كه علی (ع) فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله به عمار یاسر فرمودند: ای عمار گروه ستمكاران تو را خواهند كشت.

70 - حضرت رضا از علی علیه السلام روایت كرده كه رسول خدا (ص) فرمود: سلمان از ما اهل بیت می باشد.

71 - حسن بن عبدالله رازی از حضرت رضا علیه السلام روایت كرده كه فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ابوذر یكی از راستگویان این امت است.

72 - حضرت رضا علیه السلام از علی بن ابی طالب سلام الله علیه روایت كرده كه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر كس یك ماری را بكشد مثل اینكه كافری را كشته است.

73 - حضرت رضا از علی علیهماالسلام روایت كرده كه حضرت رسول (ص) فرمود: خداوند متعال بلاء را از كوفه دفع می كند همان طور كه خیمه های پیغمبرش را



[ صفحه 842]



از بلیات دفع می نماید.

74 - حضرت رضا از علی علیهماالسلام روایت می كند كه فرمود: هر كس شفاعت حضرت رسول صلی الله علیه و آله را منكر شود به شفاعت آن جناب نخواهد رسید.

75 - حسن بن عبدالله رازی از حضرت رضا علیه السلام روایت كرده كه علی علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: عمار با حق است و با حق در میان دو دسته جنگ می كند، یكی از آن دو دسته بر سنت و روش من هستند، و دسته دیگر از دین خارج می باشند.

76 - دارم بن قبیصه از حضرت رضا از پدرانش علیهم السلام از جابر بن عبدالله روایت كرده كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله در قبه آدم تشریف داشتند مشاهده كردم بلال حبشی بیرون شد و مقداری از زیادی آب وضوی پیغمبر در دستش بود.

مردم دویدند و آن آب را از او گرفتند و هر چه دستشان رسید به صورت خود كشیدند، و هر كس از آن آب چیزی به دستش نرسید از دست رفیقش گرفت، و به صورت خود كشید و همین طور با زیادی آب وضوء امیرالمؤمنین علیه السلام عمل می شد.

77 - دارم بن قبیصه از حضرت رضا از پدرانش علیهم السلام روایت كرده كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:

هر كس مؤمنی را خوار كند و یا تحقیرش نماید، و یا به جهت فقر و تنگدستی به او اعتناء نكند، خداوند متعال روز قیامت او را در روی پل صراط در بین مردم



[ صفحه 843]



مشهور می كند.

78 - دارم بن قبیصه از حضرت رضا از پدرانش علیهم السلام روایت كرده كه حضرت رسول (ص) فرمود: خداوند متعال به فرشتگان موكل بر مردم وحی می فرستد كه ذلات و گناهان بندگان مرا بعد از عصر ننویسید.

79 - موسی بن نصر رازی گوید: از حضرت رضا علیه السلام در مورد حدیث «أصحابی كالنجوم بأیهم اقتدیتم اهتدیتم» سؤال شد، و هم چنین از حدیث «دعوالی أصحابی».

فرمود: این حدیث درست است. مقصود آن اصحاب و یارانی هستند كه دین را تغییر و تبدیل نداده باشند، سؤال شد از كجا بدانیم كه اصحاب آن حضرت در دین تغییر و تبدیل نداده اند؟!

فرمود: آنها روایت می كنند كه گروهی از یاران و اصحاب آن حضرت را به حوض كوثر راه نمی دهند، و به آن جناب می گویند: تو نمی دانی آنها بعد از تو در دنیا بدعت ها ایجاد كردند و دین را تغییر و تبدیل نمودند، بعد آنها را به طرف شمال می برند و من در آن هنگام می گویم، دور باشند این اصحاب و نزدیك من نباشند.

پس معلوم شد كه مقصود از این اصحاب كسانی هستند كه در دین بدعت ننهاده باشند.

80 - فضل بن شاذان گوید: مامون از حضرت رضا علیه السلام درخواست كرد كه عقائد خالص و صحیح اسلام را برای او بنویسد، و موضوع را به اختصار و ایجاز بیان كند، امام رضا علیه السلام نوشت: عقیده خالص دین مقدس اسلام



[ صفحه 844]



عبارت است: از شهادت به وحدانیت خداوند، و این كه پروردگار شریك و همتا ندارد.

خداوندی كه یكتا، شنوا، بینا، همیشگی، دانا، توانا، قادر، بی نیاز، دادگر، و قدیم است، و او آفریننده همه كائنات است و مانند ندارد، و ضد و نظیری برای او نیست، مردم باید در هنگام عبادت و دعا به او روی آورند، و در درگاهش تضرع و زاری كنند و حوائج خود را از وی بخواهند.

گواهی دهد كه محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده و امین برگزیده خداوند از میان مخلوقات می باشد، و معتقد باشد كه آن حضرت سید مرسلین و خاتم پیامبران و برتر جهانیان است، و اینكه پس از آن حضرت دیگر پیغمبری نیست و با بعثت آن بزرگوار طومار نبوت درهم پیچیده و ملت و شریعت آن جناب آخرین ملت و شریعت خواهد بود، و در شریعت مقدس او تا روز قیامت تغییر و تبدیلی پیدا نخواهد شد.

آنچه رسول اكرم محمد بن عبدالله از طرف خداوند آورده است مورد تصدیق و تایید است، و حق روشن و واضح همان است كه آن جناب آورده و من همه آنها را تصدیق می كنم، و به همه شرایع و ادیان قبل از او نیز اعتقاد و ایمان دارم و به همه پیامبران و كتابهایی كه بر آنها فرود آمد تصدیق و اعتراف می كنم، و به قرآن مجید كه باطل در آن راه ندارد و از طرف خداوند متعال فرود آمده اقرار دارم.

قرآن مجید بر همه كتابها برتری و توانایی دارد، و از آغاز تا انجامش حق است به محكم و متشابه آن مؤمن هستیم، و به خاص و عام و وعد و وعید، و ناسخ و منسوخ، و قصص و اخبار آن معتقد می باشیم، هیچ بشری قدرت ندارد مانند آن را بیاورد.



[ صفحه 845]



دلیل بعد از قرآن مجید و حجت مؤمنین و قائم به امور مسلمین و مفسر قرآن كریم و دانای به احكام آن و جانشین آن حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام است.

علی علیه السلام كه در نزد پیغمبر مانند هارون در نزد موسی بود، امیرمؤمنان و پیشوای پرهیزكاران، و رهبر سپید چهره گان، و بهترین اوصیاء و وارث علوم پیغمبران است، بعد از وی حسن، حسین، كه دو جوانان اهل بهشت می باشند، سپس علی بن الحسین زین العابدین، و محمد بن علی باقر علوم انبیاء، جعفر بن محمد صادق وارث علوم اوصیاء، موسی بن جعفر كاظم علی بن موسی الرضا، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی و حجت منتظر قائم علیهم السلام.

گواهی می دهم كه آنها امام و وصی پیغمبر هستند، و زمین در هیچ عصر و زمانی خالی از حجت نیست، آنها ریسمان استوار خداوند و پیشوایان هدایت و رهبران مردم و برهان اهل دنیا هستند تا آنگاه كه خداوند وارث زمین را برساند، هر كس با آنها مخالفت كند گمراه است، و مردم را گمراه می كند و به طرف باطل دعوت می نماید، این چنین شخص حق را ترك گفته و طریق هدایت را از دست داده است.

خداوند متعال در قرآن مجید آنها را به ناطق تعبیر كرده و از رسول خود صلی الله علیه و آله به بیان اشاره فرموده است، و هر كس بمیرد و آنها را نشناسد در جهالت و نادانی مرده است.

در مذهب اهل بیت عفت، و پاكدامنی، تقوی و پرهیزكاری، راستگویی و شایستگی، اجتهاد، و اداء امانت به نیكان و بدان، و شكیبایی و انتظار فرج، طول



[ صفحه 846]



سجود، روزه داشتن، نماز خواندن در شب، دوری از محرمات، تسلیت به مصیبت دیدگان، معاشرت خوب.

وضو گرفتن با همان دستوراتی كه خداوند متعال در قرآن مجید داده، با شستن دست تا مرفق، و مسح سر و هر دو پا، و عدم نقض وضو مگر با بول و یا غائط، و یا اخراج ریح و خوابیدن و یا جنابت كه اینها از مبطلات وضو می باشند، هر كسی به كفش پا مسح كند با خدا و رسولش مخالفت كرده است.

غسل روز جمعه، غسل عیدین، غسل دخول مكه و مدینه، غسل زیارت، غسل احرام، غسل شب اول ماه رمضان و شب هفدهم و نوزدهم و بیست و یكم، و بیست و سوم ماه مبارك رمضان از اغسال مستحبه است، غسل جنابت و غسل حیض واجب می باشند.

نماز ظهر چهار ركعت، عصر چهار ركعت، مغرب سه ركعت، صبح دو ركعت این هفده ركعت واجب می باشد.

سی و چهار ركعت نیز مستحب است و آن عبارت است از:

هشت ركعت قبل از ظهر، هشت ركعت قبل از عصر، چهار ركعت بعد از مغرب و دو ركعت بعد از عشاء كه یك ركعت به حساب می آید، هشت ركعت نماز شب دو ركعت شفع و یك ركعت وتر كه قبل از طلوع فجر خوانده می شوند و دو ركعت هم قبل از نماز صبح.

نماز در اول وقت فضیلت دارد، فضیلت نماز جماعت بر فرادی بیست و چهار برابر است، پشت سر فاسق و بدكار نمی توان نماز خواند، و جز به پیروان



[ صفحه 847]



ولایت اقتداء نمی توان كرد، و در پوست میته نماز گزاردن درست نیست، و در پوست درندگان نیز خواندن نماز جایز نیست، و در تشهد اول السلام علینا و علی عباد الله الصالحین نباید گفته شود، زیرا سلام دادن بیرون شدن از نماز می باشد، و هر گاه آن را گفتی از نماز بیرون می گردی.

تقصیر در هشت فرسخ انجام می گیرد، و هر گاه نمازت را قصر خواندی روزه ات را نیز افطار می كنی، و اگر كسی در سفر افطار نكند روزه اش قبول نیست و باید قضاء آن را به جا آورد زیرا باید در هنگام سفر روزه را افطار كرد، قنوت در نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب، و عشاء، سنت واجب است، و در صلواة میت باید پنج تكبیر گفت، و هر كس كسر كند با سنت مخالفت كرده است، میت را باید با پا داخل قبر كرد، و در هنگام دخول باید با او مدارا نمود.

در همه نمازها باید بسم الله را بلند قرائت كرد، و زكات واجب در هر دویست درهم پنج درهم است، و در كمتر از آن زكات نیست، و زكات اموال پس از یك سال كه بر آن گذشت واجب می گردد، و زكات را به غیر از اهل ولایت به دیگری نمی توان داد.

از گندم و جو، و خرما، و كشمش هر گاه به پنج وسق برسد باید یك دهم آن را پرداخت، وسق شصت صاع است و هر صاعی چهار مد می باشد.

زكات فطر بر هر نفر كوچك و بزرگ آزاد، یا بنده مرد و زن واجب است، مقدار زكات فطر یك صاع از گندم، جو، خرما، و كشمش است كه باید به معتقدین ولایت داده شود، اكثر حیض ده روز و اقل آن سه روز است، مستحاضه پنبه و یا



[ صفحه 848]



پارچه در مخرج می گذارد و غسل می كند و نماز می گزارد، ولیكن حائض در ایام حیض نماز نمی گزارد و قضاء آن را هم به جای نمی آورد، و لیكن روزه را ترك می كند و قضاء آن را به جای می آورد.

روزه ماه رمضان واجب است، با رؤیت هلال رمضان روزه باید گرفت، و با دیدن هلال شوال باید افطار كرد، و نمازهای مستحبی را با جماعت نمی توان خواند، و هر كس نماز مستحبی را با جماعت بخواند مبدع است و هر بدعت هم ضلالت است، و ضلالت پایانش جهنم می باشد، در هر ماه سه روز روزه داشتن سنت است، هر ده روز یك روز.

روزه ماه شعبان برای كسی كه نمی تواند روزه بگیرد خوب است، و اگر قضاء ماه رمضان را متفرقا انجام دهد اشكالی ندارد.

حج خانه خدا برای كسی كه استطاعت دارد واجب است، و استطاعت نیز زاد و راحله می باشد و حج بدون تمتع جائز نیست، و قرآن و افراد كه مورد استعمال عامه می باشد جز برای اهل مكه و كسانی كه در اطراف مكه هستند جائز نیست، احرام به حج و یا عمره جز در میقات جائز نیست.

خداوند متعال می فرماید: «و أتموا الحج و العمرة لله» و جایز نیست گوسفندی كه بیضه اش را كشیده باشند قربانی شود.

جهاد با امام عادل واجب است، و هر كس برای دفاع از مالش كشته شود، شهید است، در هنگام تقیه كشتن كفار جائز نیست، مگر اینكه فتنه و فساد پیشه كنند و یا مسلمانان را بكشند و این در صورتی است كه بر خود و مسلمانان ایمن باشی،



[ صفحه 849]



تقیه در جایی كه باید تقیه كرد واجب است، و اگر از روی تقیه و یا برای دفع ظلم از خودش سوگند بخورد كفاره ندارد.

طلاق همان است كه خداوند متعال در قرآن بیان فرموده و پیغمبر اكرم در سنت خود موارد آن را روشن كرده است. و اگر كسی برخلاف كتاب خدا و سنت رسول صلی الله علیه و آله طلاق دهد طلاقش باطل است، همانطور كه هر نكاحی برخلاف كتاب خدا انجام گیرد باطل است.

جائز نیست مردی بیش از چهار زن در عقد خود درآورد، و هر گاه زنی سه بار مطلقه شد باید در عقد مردی دیگر درآید و بعد نزد شوهر اولش برود.

علی علیه السلام فرمود: از تزویج زنانی كه در یك مجلس سه طلاقه شده اند پرهیز كنید زیرا آنها شوهردار می باشند، صلوات بر رسول اكرم صلی الله علیه و آله در هر جا واجب است، و در هنگام عطسه و ذبایح نیز صلوات واجب می باشد.

محبت دوستان خدا واجب و بغض دشمنان نیز واجب است و باید از دشمنان خدا و پیشوایان آنها اظهار برائت كرد.

نیكی به پدر و مادر اگرچه مشرك باشند واجب است، و در معصیت خداوند اطاعت پدر و مادر جائز نیست، زیرا در معصیت و نافرمانی خداوند نباید از هیچ كسی اطاعت كرد.

اگر گوسفندی را سر بریدند و با ذبح شرعی آن را كشتند جنین گوسفند نیز طاهر است، در صورتی كه پشم و كرك درآورده باشد، متعة النساء و متعة الحج همان طور كه در قرآن مجید نازل شده است حلال می باشد.

فرائض نیز همان است كه خداوند فرموده و «عول» در آن نیست، با فرزند و



[ صفحه 850]



پدر و مادر فقط شوهر و زن ارث می برند و صاحبان سهم از كسانی كه سهم ندارند سزاوارترند، و سهم عصبه در دین خدا نیست.

عقیقه از مولود برای پسر و دختر واجب است، و همین طور است نام گذاری كودك، و سر تراشیدن آن در روز هفتم و هم وزن موی سر كودك باید طلا و یا نقره صدقه داد، ختنه برای مردان یك سنت واجب است، و برای زنان استحباب دارد.

خداوند متعال اشخاص را به اندازه ی وسع و استعداد آنها مكلف می سازد، افعال بندگان از طرف خداوند خلق شده، و این خلق تقدیری است نه تكوینی، و خداوند متعال خالق همه اشیاء است.

ما معتقد به جبر و تفویض نیستیم، و خداوند نیكوكاران را به عمل بدكاران مؤاخذه نمی كند، و كودكان را به گناه پدران معذب نمی سازد، و هیچ كس گناه دیگری را به گردن نمی گیرد، و برای انسان فقط سعی و كوشش و فعالیت نتیجه مطلوب دارد.

خداوند عفو می كند و احسان می نماید و بر كسی ستم روا نمی دارد، زیرا وی از همه نقائص منزه است خداوند متعال اطاعت امام و پیشوائی را كه مردم را گمراه كند و از جاده حق و حقیقت جامعه را منحرف سازد واجب نكرده است.

خداوند متعال افرادی را كه كافر هستند و مردم را از عبادت او دور می كنند به عنوان رسالت و پیامبری اختیار نمی كند، و اسلام غیر از ایمان است، هر مؤمن مسلمان هست ولی هر مسلمانی مؤمن نیست.

هیچ دزدی در حین ارتكاب دزدی و هیچ زناكاری در هنگام زنا مؤمن نیستند و كسانی كه مستوجب حدود شرعی می باشند مسلمان هستند و لیكن نه مؤمن هستند و نه كافر.



[ صفحه 851]



خداوند متعال مؤمن را كه وعده بهشت داده داخل دوزخ نمی كند، و كافری را كه دوزخ بر او واجب شده است از جهنم بیرون نمی سازد، و خداوند همه گناهان را جز كسانی كه مشرك شده اند می آمرزد.

موحدین گنه كار كه مرتكب معصیت شده باشند در جهنم مخلد نخواهند بود و پس از مدتی از آنجا بیرون خواهند شد، و شفاعت آنان را دربر خواهد گرفت، امروز تقیه در دار اسلام لازم است، ولیكن در دار كفر و ایمان تقیه لازم نیست.

امر به معروف و نهی از منكر واجب می باشند در صورتی كه ترس از نفس نباشد و امكان هم وجود داشته باشد، ایمان یعنی اداء امانت داری و دوری از گناهان كبیره، و ایمان شناسایی با قلب و اقرار به زبان و عمل به اركان می باشد، تكبیر در عیدین واجب است.

در عید فطر بعد از پنج نماز و اول از نماز مغرب شب عید شروع می شود، و در اضحی تكبیر بعد از نماز واجب است، و از نماز ظهر روز عید شروع می گردد، و در منی بعد از پانزده نماز تكبیر واجب است.

زنی كه بچه آورده تا هیجده روز نماز نمی خواند، و اگر قبل از این ایام پاك شد نماز می خواند، و اگر بعد از هیجده روز پاك نشد غسل می كند و نماز می خواند و مانند مستحاضه عمل می نماید.

به عذاب قبر و نكیر و منكر و روز قیامت و صراط و میزان ایمان داریم، و از كسانی كه به آل محمد علیهم السلام ستم كردند و آنها را از منازل و مساكن خود بیرون كردند تبری می جوییم و (همچنین از) كسانی كه سنت های ظالمانه گذاشتند و یا سنت های حضرت رسول (ص) را تغییر دادند.



[ صفحه 852]



از كسانی كه بیعت علی علیه السلام را شكستند، و بر ضد آن جناب پرداختند، و با قاسطین و مارقین كه علی را آزردند و بر آن حضرت ستم روا داشتند بیزاری می جوییم.

همان كسانی كه حرمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله را حفظ نكرده و با امام خود نقض عهد كرده و زنی را از خانه بیرون كردند و او را در میدان جنگ حاضر نمودند و با علی علیه السلام كارزار كردند و شیعیان پرهیزكار آن حضرت را كشتند، ما از اعمال و كردار این جماعت بیزار هستیم، و از آنها برائت می جوییم،

از كسانی كه اخیار و ابرار امت را تبعید كرد و آنها را از منازل خود بیرون راند و مطرودین و لغاء را در اطراف خود جمع كرد و بیت المال را بین اغنیاء تقسیم نمود، و گروهی سفیه را مانند معاویه و عمرو بن عاص كه هر دو آنها مورد لعنت پیغمبر قرار گرفته بودند حكومت داد، بیزاری می جوییم و از اشیاع و اتباع آنها تبری می جوییم، و هم چنین از كسانی كه با علی علیه السلام و انصار و مهاجرین و اهل فضل و صلاح جنگیدند و هم چنین از ابوموسی اشعری، و پیروان آنها.

این جماعت در جهان مرتكب كارهائی شدند و پنداشتند كارهای خوب می كنند و لیكن كوششهای آنان آنها را گمراه كرد و گرفتار معصیت و رسوائی شدند، آنها به آیات پروردگار كافر شدند و به امامت علی علیه السلام گردن ننهادند، از این رو اعمال نیك آنها و كوششهائی كه در دنیا كرده بودند از بین رفت و روز قیامت هیچ ارزش و اعتباری نخواهند داشت.

آن جماعت سگهای اهل دوزخ هستند و از جهنمیان پاسداری می كنند، و از پیشوایان جور و ستم از اول و آخر تبری می جوئیم.

ما به ولایت علی علیه السلام معتقد می باشیم و از كسانیكه پیرامون او را گرفتند و حق او را شناختند و روش او را پیروی نمودند و در دین تغییر و تبدیل نكردند ابراز رضایت و خوشنودی می كنیم.



[ صفحه 853]



مانند: سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد بن اسود، عمار بن یاسر، حذیفة ابن یمان، ابوالهیثم بن تیهان، سهل بن حنیف، عبادة بن صامت، ابوایوب انصاری، خزیمة بن ثابت، ابوسعید خدری، و امثال آنها، ما به روش آنها می رویم و از طریق آنها متابعت می كنیم.

خمر حرام است چه زیاد و چه كم، و هر چیزی كه آدمی را مست كند اندك آن هم حرام می باشد، حیواناتی كه نیش داشته باشند و پرندگانی كه منقار داشته باشند گوشت آنها حرام است، خوردن طحال نیز حرام می باشد، جری، مار ماهی، و هر ماهییی كه فلس نداشته باشد حرام است.

از گناهان كبیره مانند قتل نفس، زنا، سرقت، شرب خمر، عقوق والدین، فرار از جهاد، خوردن مال یتیم، خوردن میته، خوردن گوشت خوك، خوردن خون، و آن حیواناتی كه بدون بردن نام خداوند ذبح شده باشند، و خوردن اموال ربوی، بعد از آنكه پروردگار آن را حرام فرمود.

رشوه گرفتن و حرام خوردن، قماربازی كردن، و كم فروشی در اوزان و مكیال، باید پرهیز كرد و خداوند متعال همه این ها را حرام فرموده است.

پروردگار متعال متهم كردن زنان پارسا و شوهردار را به زنا حرام فرموده، و هم چنین لواط، شهادت به ناحق، و ناامیدی از رحمت پروردگار، و آسوده بودن از عذاب خداوند، و كمك كردن به ظالم و خضوع و خشوع در نزد ستمگران و سوگند دروغ و حبس حقوق مردم در حال فراخی زندگی، دروغ، تكبر، اسراف و تبذیر، خیانت، و سبك شمردن حج، و جنگ با دوستان خداوند و اشتغال به ملاهی و ساز و آواز و اصرار بر گناهان را حرام كرده است.

80 - حسین بن خالد از حضرت رضا (ع) روایت كرده كه فرمود: هر كس معتقد



[ صفحه 854]



به تناسخ گردد كافر است.

سپس فرمود: خداوند غلاة را لعنت كند آنها نیستند مگر یهودی، و یا نصرانی و یا قدری، و یا مرجئه و یا حروری، بعد فرمود: با آن جماعت برخواست و نشست نكنید، و با آنان با صداقت رفتار ننمائید، و از آن جماعت تبری كنید همانطور كه خداوند از آن ها تبری فرموده است.

81 - ابوهاشم جعفری گوید: از حضرت رضا علیه السلام درباره ی غلاة و مفوضه سؤال كردم.

فرمود: غلاة كافر هستند و مفوضه ی مشرك می باشند، هر كس با آنها مجالست كند، و یا با آنان غذا بخورد، و یا وصلت و ازدواج كند، و یا آنان را امین بداند، و یا گفته های آنها را تصدیق نماید، و یا از آنها دفاع كند و مساعدت نماید از ولایت خداوند و رسول و اهل بیت علیهم السلام بیرون است.

82 - ابوعبدون گوید: هنگامی كه زید بن موسی علیه السلام در بصره خروج كرد و خانه های آل عباس را خراب نمود، بعد از چندی وی را دستگیر كردند و به نزد مأمون بردند.

مامون به حضرت رضا علیه السلام گفت: اگر برادرت زید قیام كرد، و مرتكب آن همه اعمال و افعال شد قبل از او هم زید بن علی قیام كرد و كشته شد و اگر به خاطر شما نبود من زید را در برابر آن كارهائی كه انجام داد می كشتم.

حضرت رضا (ع) فرمود: برادرم زید را با زید بن علی قیاس نكنید، زیرا زید ابن علی یكی از علمای آل محمد بود كه برای جلوگیری از فساد و ترویج حق قیام كرد و با دشمنان خداوند جنگ كرد تا كشته شد.



[ صفحه 855]



پدرم موسی بن جعفر از پدرش نقل می كرد كه آن حضرت فرمود: خداوند عمویم را رحمت كند وی مردم را به طرف «رضا» از آل محمد علیهم السلام دعوت می كرد، و اگر چنانچه پیروز می شد به عهد خود وفا می كرد.

حضرت صادق سلام الله علیه فرمود: زید از من برای خروج مشورت خواست گفتم:

ای عمویم، اگر راضی هستی كه در كناسه كوفه به دار آویخته گردی قیام كن، وقتی كه از منزل امام صادق (ع) بیرون شد.

امام فرمود: وای بر كسی كه فریاد او را بشنود و دعوت او را اجابت نكند، مامون گفت: مگر درباره ی اشخاصی كه مدعی امامت گردند اخباری نرسیده است.

حضرت رضا علیه السلام فرمود: زید بن علی مدعی امامت نشد و مقام قدس و تقوای او بالاتر از این حرفها بود، او مردم را به حكومت آل محمد دعوت می كرد، و می گفت: «ادعوكم الی الرضا من آل محمد» اخبار درباره ی كسانی كه مدعی امامت شوند و منكر امام منصوص شوند رسیده است.

مقصود از آن حدیث امامانی هستند كه مردم را گمراه كنند و از دین خدا برگردانند، و لیكن زید از آن جمله افرادی است كه مشمول این آیه شریفه هستند: «و جاهدوا فی الله حق جهاده هو اجتبیكم».

83 - محمد بن سنان گوید: حضرت رضا علیه السلام در پاسخ سؤالات من نوشت: برای من نوشته بودی گروهی از اهل قبله عقیده دارند كه خداوند متعال بعضی چیزها را حرام كرده و بعضی را حلال برای علتی خاص نبوده است بلكه خواسته بدین وسیله



[ صفحه 856]



بندگان را به تعبد وابدارد.

كسانی كه این عقیده را دارند گمراه می باشند و از راه حق و حقیقت منحرف شده اند و اگر مطلب چنین بود و مقصودش از تشریع مسائل حلال و حرام استعباد مردم بود می بایست حلال ها را حرام و یا حرام ها را حلال بكند، و مردم را وادار كند كه نماز نخوانند و روزه نگیرند و اعمال حسنه انجام ندهند و پیغمبران و كتب آسمانی را منكر گردند، و مشغول سرقت و زنا گردند و حدود و ثغور شرع مقدس را انجام ندهند.

خداوند متعال حلال و حرام را برای مصلحت بندگانش تشریع فرموده اگر اشیائی را حرام كرده و فساد آن عمل بسیار روشن است و چون بعضی از اعمال جامعه را به طرف فساد و تباهی می كشاند و اساس زندگی را متلاشی می كند و موجب هلاكت و فناء آدمی می شود از این رو خداوند آن كارها را حرام كرده و بندگانش را برای مصالح اجتماع آن ها از ارتكاب آن كارها نهی فرمود، و برای مرتكب آن وعده دوزخ داده است.

از آن طرف پروردگار بعض از محرمات را در هنگام اضطرار حلال كرده و یا هنگامی كه انسان احتیاج داشته باشد و یا صلاحش باشد حرامی به طور موقت حلال می گردد، مانند خوردن میته و یا گوشت خنزیر كه در هنگام خطر مرگ و نبودن چیزی كه رفع گرسنگی بكند و جان آدمی را حفظ كند حلال می شود.

پس از این جا معلوم می گردد كه خداوند حلال و حرام را برای مصلحت جامعه وضع كرده و صرف استعباد بندگان و تعبد در بین نیست، و پیغمبران و اوصیاء دستورات خداوند را كه برای صلاح دین و دنیای آن ها بود به مردم ابلاغ



[ صفحه 857]



كردند.

حضرت صادق (ع) فرمود: اگر بندگان می دانستند آغاز خلقت چگونه بود با هم اختلاف نمی كردند. و نیز فرمود: بین حلال و حرام فاصله زیادی نیست و با مختصر تغییری حلال حرام و یا حرام حلال می گردد.